آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Forerunner

ˈfɔːrˌrʌnər ˈfɔːˌrʌnə

معنی forerunner | جمله با forerunner

noun

پیشرو، طلایه‌دار، نیا، جد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The nightingale is a forerunner of summer.

بلبل پیک تابستان است.

Dehkhoda was a forerunner of lexicography in Iran.

دهخدا پیشگام فرهنگ‌نویسی در ایران بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد forerunner

  1. noun messenger, herald

ارجاع به لغت forerunner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «forerunner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forerunner

لغات نزدیک forerunner

پیشنهاد بهبود معانی