فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prognostic

prɒgˈnɒstɪk prɒɡˈnɒstɪk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

وابسته به آثار آتی و پیش‌بینی مرض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The prognostics of weathermen came true.

پیش‌بینی‌های هواشناسان درست درآمد.

prognostic weather charts

نمودارهای پیش‌بینی وضع هوا

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prognostic

  1. adjective of or relating to prediction
    Synonyms:
    predictive prognosticative
  1. noun a phenomenon that serves as a sign or warning of some future good or evil
    Synonyms:
    sign omen portent prognostication augury presage forerunner foretoken prodigy prefigurement

ارجاع به لغت prognostic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prognostic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prognostic

لغات نزدیک prognostic

پیشنهاد بهبود معانی