امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Presage

ˈpresɪdʒ / / prəˈseɪdʒ ˈpresɪdʒ / / prəˈseɪdʒ ˈpresɪdʒ / / prəˈseɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    presaged
  • شکل سوم:

    presaged
  • سوم‌شخص مفرد:

    presages
  • وجه وصفی حال:

    presaging
  • شکل جمع:

    presages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
نشانه، نشان، علامت، فال‌نما، شگون، گواهی دادن بر، خبر دادن از، پیشگویی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The coming of the swallow is a true presage of spring.
- آمدن چلچله‌ها پیش‌نمای راستین بهار است.
- I felt in my heart the presage of an earthquake.
- به دلم برات شده بود که زلزله خواهد آمد.
- Bad luck was presaged by a black cat crossing the road.
- عبور گربه‌ی سیاه از جاده شگون بدی داشت.
- An eclipse of the sun presaged death and destruction.
- خورشید‌گرفتگی از مرگ و ویرانی پیش‌آگاهی می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presage

  1. noun prediction, indication
    Synonyms:
    apprehension apprehensiveness augury auspice bodement boding forecast foretoken forewarning harbinger intimation misgiving omen portent premonition prenotion presentiment prognostic prognostication prophecy sign warning
  1. verb predict or have a feeling
    Synonyms:
    adumbrate announce augur betoken bode divine feel forebode forecast forerun foresee foreshadow foreshow foretell foretoken forewarn harbinger herald intuit omen point to portend preindicate prognosticate promise prophesy sense signify soothsay vaticinate warn

ارجاع به لغت presage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presage

لغات نزدیک presage

پیشنهاد بهبود معانی