امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Misgiving

    mɪsˈɡɪvɪŋ mɪsˈɡɪvɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    بیم، شبهه، عدم اطمینان، ترس، بدگمانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - I had the misgiving that he might be a thief.
    - به دلم برات شده بود که او ممکن است دزد باشد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misgiving

    1. noun uncertainty
      Synonyms: anxiety, apprehension, apprehensiveness, distrust, doubt, fear, foreboding, hesitation, mistrust, premonition, prenotion, presage, presentiment, qualm, reservation, scruple, suspicion, unbelief, unease, worry
      Antonyms: certainty, confidence, doubtlessness, sureness, trust

    ارجاع به لغت misgiving

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misgiving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misgiving

    لغات نزدیک misgiving

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند