امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mistrust

mɪsˈtrʌst mɪsˈtrʌst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mistrusted
  • شکل سوم:

    mistrusted
  • سوم‌شخص مفرد:

    mistrusts
  • وجه وصفی حال:

    mistrusting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
بدگمانی، اطمینان نکردن به، ظن داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He mistrusts everyone, even his own brother.
- او به همه شک دارد؛ حتی به برادرش خودش.
- Mistrust destroyed their marriage.
- سوء ظن موجب تباهی ازدواج آن‌ها شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mistrust

  1. noun doubtfulness
    Synonyms:
    apprehension chariness concern distrust doubt dubiety dubiosity fear foreboding incertitude misgiving presentiment scruple skepticism suspicion uncertainty wariness wonder
    Antonyms:
    belief certainty confidence faith trust
  1. verb doubt
    Synonyms:
    apprehend beware be wary challenge disbelieve dispute distrust fear have doubts question scruple suspect suspicion
    Antonyms:
    be certain believe have faith trust

ارجاع به لغت mistrust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mistrust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mistrust

لغات نزدیک mistrust

پیشنهاد بهبود معانی