آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ آبان ۱۴۰۴

    Intake

    ˈɪnteɪk ˈɪnteɪk

    شکل جمع:

    intakes

    معنی intake | جمله با intake

    noun countable C1

    دم، نفس کشیدن

    The doctor measured the patient’s intake of breath during the test.

    پزشک درطول آزمایش میزان نفس کشیدن بیمار را اندازه‌گیری کرد.

    A sudden intake of breath indicated their surprise.

    دم ناگهانی، تعجب آن‌ها را نشان داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the intake of breath

    فرو بردن نفس

    the intake of cool air

    درونکشی هوای سرد

    noun uncountable

    میزان مصرف، مقدار دریافتی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Excessive caffeine intake can cause health problems.

    مصرف بیش از حد کافئین، می‌تواند مشکلات سلامتی ایجاد کند.

    The doctor recommended reducing my intake of salt.

    پزشک توصیه کرد، میزان مصرف نمک خود را کاهش دهم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an adequate intake of food

    خوردن خوراک به مقدار کافی

    noun uncountable

    ظرفیت پذیرش، تعداد پذیرش (معمولاً توسط دانشگاه)

    Intake of college students is up.

    میزان پذیرش دانشجو بالا رفته است.

    This program has a limited intake each semester.

    این برنامه در هر ترم، ظرفیت محدودی دارد.

    noun countable

    دهانه‌ی ورودی (هوا، مایع، گاز)

    Smoke was coming out of the air intake vent.

    دود از دریچه‌ی ورودی هوا خارج می‌شد.

    Make sure the intake of water is clean before starting the pump.

    قبل‌از روشن کردن پمپ، مطمئن شوید ورودی آب تمیز است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a sewer intake

    دهانه‌ی فاضلاب آب

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد intake

    1. noun consumption
      Synonyms:
      absorption taking in input admission profit
    1. noun the act of inhaling; the drawing in of air (or other gases) as in breathing
      Synonyms:
      inhalation inspiration aspiration breathing-in
    1. noun an opening through which fluid is admitted to a tube or container
      Synonyms:
      inlet

    سوال‌های رایج intake

    شکل جمع intake چی میشه؟

    شکل جمع intake در زبان انگلیسی intakes است.

    ارجاع به لغت intake

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «intake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intake

    لغات نزدیک intake

    • - intact
    • - intaglio
    • - intake
    • - intangibility
    • - intangible
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.