Intake

ˈɪnteɪk ˈɪnteɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

C1
مدخل آبگیری (در لوله)، مقدار آب یا گازی که با لوله گرفته و جذب می‌شود، جای آبگیری، نیروی به‌کاررفته (در ماشین)، نیروی جذب‌شده، مک، مکیدن، تنفس، فریب، حقه، مقدار جذب چیزی به درون، فراگرفتگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the intake of breath
- فرو بردن نفس
- the intake of cool air
- درونکشی هوای سرد
- a sewer intake
- دهانه‌ی فاضلاب آب
- an adequate intake of food
- خوردن خوراک به مقدار کافی
- Intake of college students is up.
- میزان پذیرش دانشجو بالا رفته است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intake

  1. noun consumption
    Synonyms: taking in, input, admission, absorption, profit

ارجاع به لغت intake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intake

لغات نزدیک intake

پیشنهاد بهبود معانی