مدخل آبگیری (در لوله)، مقدار آب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود، جای آبگیری، نیروی بهکاررفته (در ماشین)، نیروی جذبشده، مک، مکیدن، تنفس، فریب، حقه، مقدار جذب چیزی به درون، فراگرفتگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the intake of breath
فرو بردن نفس
the intake of cool air
درونکشی هوای سرد
a sewer intake
دهانهی فاضلاب آب
an adequate intake of food
خوردن خوراک به مقدار کافی
Intake of college students is up.
میزان پذیرش دانشجو بالا رفته است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intake