با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Absorption

əbˈzɔːrpʃn əbˈsɔːpʃn / / -ˈzɔːp-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    absorptions

معنی

noun
جذب، درکشی، درآشامی، فریفتگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد absorption

  1. noun assimilation, incorporation
    Synonyms: consumption, digestion, drinking in, exhaustion, fusion, imbibing, impregnation, ingestion, inhalation, intake, osmosis, penetration, reception, retention, saturation, soaking up, suction, taking in
  2. noun total attention toward something
    Synonyms: captivation, concentration, engagement, engrossment, enthrallment, fascination, hang-up, holding, immersion, intentness, involvement, occupation, preoccupation, raptness
    Antonyms: boredom, distraction

ارجاع به لغت absorption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «absorption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/absorption

لغات نزدیک absorption

پیشنهاد بهبود معانی