با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Impregnation

ˌɪmˈpregˈneɪʃn̩ ˈɪmpreɡneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    impregnations

معنی

noun
آبستن‌سازی، اشباع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impregnation

  1. noun Creation by the physical union of male and female gametes; of sperm and ova in an animal or pollen and ovule in a plant
    Synonyms: fertilization, fecundation, saturation, fertilisation, indoctrination
  2. verb
    Synonyms: fecundate, fertilize, impregnate, inseminate

ارجاع به لغت impregnation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impregnation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impregnation

لغات نزدیک impregnation

پیشنهاد بهبود معانی