سومشخص مفرد:
impregnatesوجه وصفی حال:
impregnatingحاملهشده، باردارشده، حامله، باردار
Some impregnated women went to the pool.
چند زن باردار به استخر رفتند.
the impregnated woman
زن حاملهشده
آغشتهشده، اشباعشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The importance of studying the efficiency of adsorbing methyl iodide by the impregnated carbon is emphasized.
بر اهمیت مطالعهی کارایی جذب متیل یدید توسط کربن آغشتهشده تأکید شده است.
the impregnated filter paper
کاغذ صافیِ آغشتهشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impregnated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impregnated