فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Indoctrination

ɪnˌdɑːktrəˈneɪʃn ɪnˌdɒktrɪˈneɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

تلقین، تلقین فکری (به منظور پذیرش بی‌چون و چرای باورها و عقاید مورد نظر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

That cult used intense indoctrination techniques to control their followers.

آن فرقه از تکنیک‌های تلقین‌ فکری شدید برای کنترل پیروان خود استفاده کرد.

Many people believe that religious indoctrination is harmful to independent thinking.

بسیاری از افراد معتقدند تلقین مذهبی برای تفکر مستقل مضر است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indoctrination

  1. noun propagandism
    Synonyms:
    instruction training persuasion brainwashing

ارجاع به لغت indoctrination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indoctrination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indoctrination

لغات نزدیک indoctrination

پیشنهاد بهبود معانی