آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Inseminate

ɪnˈseməneɪt ɪnˈseməneɪt

گذشته‌ی ساده:

inseminated

شکل سوم:

inseminated

سوم‌شخص مفرد:

inseminates

وجه وصفی حال:

inseminating

معنی inseminate | جمله با inseminate

verb - transitive

پاشیدن، کاشتن، افشاندن، تلقیح کردن، آبستن کردن، باردار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

to artificially inseminate a cow

گاوی را به‌طور مصنوعی آبستن کردن

to inseminate the minds of children with good ideas

افکار کودکان را با اندیشه‌های نیک بارور کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inseminate

  1. verb introduce semen into (a female)
    Synonyms:

سوال‌های رایج inseminate

گذشته‌ی ساده inseminate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده inseminate در زبان انگلیسی inseminated است.

شکل سوم inseminate چی میشه؟

شکل سوم inseminate در زبان انگلیسی inseminated است.

وجه وصفی حال inseminate چی میشه؟

وجه وصفی حال inseminate در زبان انگلیسی inseminating است.

سوم‌شخص مفرد inseminate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد inseminate در زبان انگلیسی inseminates است.

ارجاع به لغت inseminate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inseminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inseminate

لغات نزدیک inseminate

پیشنهاد بهبود معانی