آخرین به‌روزرسانی:

Insemination

ˌɪnˌseməˈneɪʃn̩ ɪnˌsemɪˈneɪʃn̩

معنی

noun

کاشتن، آبستن کردن، تلقیح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت insemination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insemination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insemination

لغات نزدیک insemination

پیشنهاد بهبود معانی