تقریباً، قریباٌ، نزدیک به، کمابیش، عملاً
The company's profits virtually doubled after implementing new marketing strategies.
سود شرکت بعد از پیادهسازی استراتژیهای جدید بازاریابی نزدیک به دو برابر شد.
virtually identical
تقریباً یکجور
مجازاٌ، به طور مجازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was able to virtually explore the city through a virtual reality tour.
میتوانستم به صورت مجازی از طریق یک تور واقعیت مجازی شهر را بگردم.
She was able to virtually visit her family through video calls.
او میتوانست به صورت مجازی از طریق تماس تصویری خانوادهاش را ببیند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «virtually» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/virtually