تقریباً، عملاً، بالفعل، فیالواقع، در عمل، در واقع، در معنی، میتوان گفت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bottle is practically full.
بطری تقریباً پر است.
practically a dictator
عملاً یک دیکتاتور
He knows something interesting about practically everything.
میتوان گفت او در مورد همهچیز، چیزهای جالبی میداند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «practically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/practically