آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Practical

ˈpræktɪkl ˈpræktɪkl

شکل جمع:

practicals

صفت تفضیلی:

more practical

صفت عالی:

most practical

معنی practical | جمله با practical

adjective B2

کاربردی، تجربی، عملی، واقعی، واقع‌گرایانه

A practical knowledge of several languages has stood me in good stead.

دانش عملی چندین زبان خیلی به درد من خورده است.

We need someone with practical skills, not just academic knowledge.

ما به کسی با مهارت‌های تجربی نیاز داریم، نه فقط دانش آکادمیک.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We must be practical and see difficulties in advance.

باید واقع‌بین باشیم و از حالا اشکالات را پیش‌بینی کنیم.

practical knowledge as opposed to theoretical knowledge

دانش تجربی در برابر دانش تئوری

practical experience

تجربه‌ی عملی

adjective C1

مناسب، معقول، به‌دردبخور، کارآمد، سودمند، کاربردی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

That outfit may look nice, but it’s not practical for winter.

آن لباس ممکن است زیبا به نظر برسد، اما برای زمستان مناسب نیست.

The car is small but very practical for city driving.

این ماشین کوچک است اما برای رانندگی در شهر بسیار کارآمد است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a practical machine with many uses

دستگاه به‌دردخور که کاربردهای فراوانی دارد

adjective C2

کاربلد، اهل عمل، مدبر، کاربردی، راهبردی

He's a very practical person – he fixes things instead of complaining.

او فردی بسیار اهل عمل است؛ به‌جای شکایت کردن، مشکلات را حل می‌کند.

The company needs a more practical approach to marketing.

شرکت به رویکردی راهبردی‌تر در بازاریابی نیاز دارد.

adjective C1

قابل انجام، اجرایی، شدنی، عملی، امکان‌پذیر، قابل تحقق

Your proposed solution is not practical.

راه‌ حل پیشنهادی شما شدنی نیست.

While appealing, his suggestion wasn’t very practical.

با اینکه پیشنهادش جذاب بود، اما خیلی عملی نبود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Building a house in such a remote location might not be practical.

ساختن خانه در چنین مکان دورافتاده‌ای، ممکن است امکان‌پذیر نباشد.

a practical plan

یک طرح کاربردی

noun countable

عملی، کارگاهی، آزمایشگاهی (کلاس درس یا امتحان)

She’s excellent in practicals but struggles with theoretical exams.

او در امتحان‌های عملی عالی است، اما با امتحانات نظری مشکل دارد.

During the physics practical, we measured the velocity of a moving object.

در کلاس کارگاهی فیزیک، سرعت جسمی متحرک را اندازه‌گیری کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد practical

  1. adjective serving or capable of serving a useful purpose

Collocations

practical value

ارزش عملی

practical skill

مهارت عملی، مهارت کاربردی

لغات هم‌خانواده practical

سوال‌های رایج practical

شکل جمع practical چی میشه؟

شکل جمع practical در زبان انگلیسی practicals است.

صفت تفضیلی practical چی میشه؟

صفت تفضیلی practical در زبان انگلیسی more practical است.

صفت عالی practical چی میشه؟

صفت عالی practical در زبان انگلیسی most practical است.

معنی practical به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «practical» در زبان فارسی به «عملی»، «کاربردی» یا «واقع‌گرایانه» ترجمه می‌شود.

واژه‌ی «practical» معمولاً برای توصیف چیزهایی به کار می‌رود که نه تنها از نظر نظری درست هستند، بلکه در عمل نیز قابل استفاده‌اند. در واقع، این کلمه بر ارزش کاربردی و نتیجه‌بخش بودن تأکید دارد. برای مثال، فردی که «practical» توصیف می‌شود، کسی است که به جای درگیر شدن در تفکرات پیچیده یا ایده‌آل‌گرایانه، به دنبال راه‌حل‌های واقعی و قابل اجراست. همین ویژگی باعث می‌شود این واژه در زمینه‌های مختلفی از زندگی شخصی تا علم و مدیریت کاربرد گسترده‌ای داشته باشد.

در زندگی روزمره، «practical» بودن به معنای توانایی تصمیم‌گیری بر اساس واقعیت‌ها و شرایط موجود است. افراد عمل‌گرا معمولاً به‌جای آرزوهای دور از دسترس، به دنبال اقدام‌های مؤثر و قابل دستیابی هستند. چنین رویکردی در مدیریت زمان، حل مشکلات و برنامه‌ریزی روزانه اهمیت زیادی دارد و به افزایش بهره‌وری و کاهش استرس کمک می‌کند.

در حوزه‌ی آموزش و مهارت‌آموزی، واژه‌ی «practical» در برابر «theoretical» (نظری) قرار می‌گیرد. برای مثال، «practical training» به آموزش‌های تجربی گفته می‌شود که در آن فراگیرنده مستقیماً با ابزار، تجهیزات یا موقعیت‌های واقعی کار می‌کند. این نوع آموزش باعث می‌شود دانش نظری به مهارت عملی تبدیل شود و فرد آمادگی لازم برای کار در محیط واقعی را پیدا کند.

در دنیای طراحی، مهندسی و فناوری نیز، «practical» به مفهومی اشاره دارد که تمرکز آن بر سادگی، کارایی و قابلیت استفاده است. محصولی که از نظر فنی پیچیده ولی در استفاده دشوار باشد، ممکن است کاربردی یا «practical» محسوب نشود. از این رو، طراحی‌های موفق معمولاً بین زیبایی، کارکرد و سهولت استفاده تعادل برقرار می‌کنند.

از دیدگاه فلسفی یا رفتاری، «practical» بودن به نوعی خرد زندگی نیز تعبیر می‌شود. شخص عمل‌گرا می‌داند چه چیزی در زمان حال مفیدتر است و چگونه می‌تواند منابع، انرژی و زمان خود را به بهترین شکل مدیریت کند. این ویژگی باعث می‌شود چنین افرادی در مواجهه با چالش‌ها، آرام‌تر، مؤثرتر و سازگارتر عمل کنند.

«practical» مفهومی است که هم در سطح فردی و هم اجتماعی ارزش بالایی دارد. این واژه نماد کارآمدی، عقلانیت و واقع‌بینی است و در هر زمینه‌ای که نیاز به اقدام هوشمندانه و قابل اجرا وجود دارد، به‌درستی معنا پیدا می‌کند.

ارجاع به لغت practical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «practical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/practical

لغات نزدیک practical

پیشنهاد بهبود معانی