آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Orderly

ˈɔːrdərli ˈɔːdəli

صفت تفضیلی:

more orderly

صفت عالی:

most orderly

معنی orderly | جمله با orderly

noun adjective adverb

منظم، مرتب، با انضباط، (نظامی) گماشته، مصدر، خدمتکار بیمارستان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

orderly rows of houses

ردیف‌های منظم خانه

They retreated in an orderly fashion.

آن‌ها به‌طور منظمی عقب‌نشینی کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an orderly office

یک اداره‌ی منظم

a group of orderly students

یک دسته دانشجوی سر به راه

the orderly room

اتاق امربری

Colonel Fard's orderly was from Ardebil.

گماشته‌ی سرهنگ فرد اردبیلی بود.

An orderly wheeled me into the operating room.

مستخدم بیمارستان مرا (که روی تختخواب چرخ‌دار قرار داشتم) به اتاق عمل برد.

The chairs were orderly arranged.

صندلی‌ها به‌طور منظمی ترتیب داده شده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد orderly

  1. adjective methodical, organized
    Antonyms:
    disorganized untidy disorderly unsystematic unmethodical complicated

لغات هم‌خانواده orderly

سوال‌های رایج orderly

صفت تفضیلی orderly چی میشه؟

صفت تفضیلی orderly در زبان انگلیسی more orderly است.

صفت عالی orderly چی میشه؟

صفت عالی orderly در زبان انگلیسی most orderly است.

ارجاع به لغت orderly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orderly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/orderly

لغات نزدیک orderly

پیشنهاد بهبود معانی