سومشخص مفرد:
disciplinesمنضبط، منظم، مرتب، با انضباط، کنترلشده، سازمانیافته، قاعدهمند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a disciplined mind
ذهن منضبط
a disciplined approach to management
رویکرد سازمانیافته به مدیریت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disciplined» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disciplined