امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disciplinarian

ˌdɪsəplɪˈneriən ˌdɪsəpləˈneəriən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
اهل انضباط، نظم‌دهنده، انضباطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Our teacher was a strict disciplinarian.
- معلم ما سخت اهل انضباط بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disciplinarian

  1. noun person who makes others work hard
    Synonyms:
    authoritarian bully despot drill sergeant enforcer formalist master sergeant stickler strict teacher sundowner teacher trainer tyrant

لغات هم‌خانواده disciplinarian

ارجاع به لغت disciplinarian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disciplinarian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disciplinarian

لغات نزدیک disciplinarian

پیشنهاد بهبود معانی