شکل جمع:
trainersشکل نوشتاری دیگر معنای دوم این لغت در انگلیسی بریتانیایی: training shoe
معنای دوم در انگلیسی آمریکایی بهجای trainer از sneaker استفاده میشود.
مربی، تعلیمدهنده، تربیتکننده (حیوانات)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
She hired a trainer to help her dog learn new tricks.
او یک مربی استخدام کرد تا به سگش کمک کند تا ترفندهای جدید را یاد بگیرد.
The horse trainer had a natural ability to connect with the animals.
مربی اسب دارای توانایی ذاتی برای ارتباط با حیوانات بود.
انگلیسی بریتانیایی پوشاک کفش ورزشی، کتونی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I bought a new pair of trainers for my morning runs.
برای دویدن صبحگاهی یک جفت کتونی جدید خریدم.
He wore his trainers to the gym.
او کفشهای ورزشیاش را برای باشگاه میپوشید.
ورزش مربی (ورزشی)
I hired a new trainer to help me train for a marathon.
من یک مربی جدید گرفتم تا به من کمک کند برای ماراتن تمرین کنم.
The trainer encouraged me to push myself during each workout session.
مربی مرا تشویق کرد که در هر جلسهی تمرین به خودم فشار بیاورم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trainer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trainer