با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Trainer

ˈtreɪnər ˈtreɪnə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trainers

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر معنای دوم این لغت در انگلیسی بریتانیایی: training shoe

معنای دوم در انگلیسی آمریکایی به‌جای trainer از sneaker استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
مربی، تعلیم‌دهنده، تربیت‌کننده (حیوانات)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She hired a trainer to help her dog learn new tricks.
- او یک مربی استخدام کرد تا به سگش کمک کند تا ترفندهای جدید را یاد بگیرد.
- The horse trainer had a natural ability to connect with the animals.
- مربی اسب دارای توانایی ذاتی برای ارتباط با حیوانات بود.
noun plural countable A2
انگلیسی بریتانیایی پوشاک کفش ورزشی، کتونی
- I bought a new pair of trainers for my morning runs.
- برای دویدن صبحگاهی یک جفت کتونی جدید خریدم.
- He wore his trainers to the gym.
- او کفش‌های ورزشی‌اش را برای باشگاه می‌پوشید.
noun countable
ورزش مربی (ورزشی)
- I hired a new trainer to help me train for a marathon.
- من یک مربی جدید گرفتم تا به من کمک کند برای ماراتن تمرین کنم.
- The trainer encouraged me to push myself during each workout session.
- مربی مرا تشویق کرد که در هر جلسه‌ی تمرین به خودم فشار بیاورم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trainer

  1. noun instructor, teacher
    Synonyms: adviser, breeder, coach, demonstrator, drill sergeant, guide, handler, lecturer, mentor, professor, tutor

لغات هم‌خانواده trainer

ارجاع به لغت trainer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trainer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trainer

لغات نزدیک trainer

پیشنهاد بهبود معانی