با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tutor

ˈtuːtər ˈtjuːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tutored
  • شکل سوم:

    tutored
  • سوم شخص مفرد:

    tutors
  • وجه وصفی حال:

    tutoring
  • شکل جمع:

    tutors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    معلم خصوصی، مدرس خصوصی
    • - The tutor worked with this boy twice a week to improve his reading skills.
    • - این معلم خصوصی هفته‌ای دو بار با این پسر کار می‌کرد تا مهارت‌های خواندن او را بهبود بخشد.
    • - My parents hired a tutor to teach me Spanish.
    • - پدرومادرم یک مدرس خصوصی استخدام کردند تا به من اسپانیایی یاد بدهد.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی استاد مشاور، استاد راهنما
    • - The tutor provided invaluable guidance to his students.
    • - استاد مشاور راهنمایی‌های ارزشمندی به دانشجویانش ارائه کرد.
    • - I met with my tutor once a week to receive feedback.
    • - هفته‌ای یک‌بار با استاد راهنمایم ملاقات می‌کردم تا بازخورد دریافت کنم.
  • verb - intransitive verb - transitive
    درس دادن، آموزش دادن (خصوصی)، به‌صورت خصوصی درس دادن، تدریس کردن
    • - My neighbor has agreed to tutor my son in math after school.
    • - همسایه‌ام پذیرفته است که بعد از مدرسه به پسرم ریاضی درس بدهد.
    • - I need someone to tutor me in music theory before my upcoming exam.
    • - به کسی نیاز دارم که پیش از امتحان آتی‌ام تئوری موسیقی را به من آموزش دهد.
    • - Her work was divided between tutoring and research.
    • - کار او بین تدریس و تحقیق تقسیم شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tutor

  1. noun person who teaches another privately
    Synonyms: coach, educator, governor, grind, guardian, guide, instructor, lecturer, mentor, preceptor, private teacher, prof, teach, teacher
    Antonyms: pupil, student
  2. verb teach someone privately
    Synonyms: clue, coach, direct, discipline, drill, drum into, edify, educate, guide, instruct, lay it out for, lecture, let in on, ready, school, train, update
    Antonyms: learn

ارجاع به لغت tutor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tutor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tutor

لغات نزدیک tutor

پیشنهاد بهبود معانی