Educator

ˈedʒəkeɪtər ˈedjʊkeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    educators
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun C1
معلم، مربی، فرهیختار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد educator

  1. noun teacher
    Synonyms:
    instructor lecturer tutor professor trainer mentor schoolteacher coach educationist dean department head monitor

لغات هم‌خانواده educator

ارجاع به لغت educator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «educator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/educator

لغات نزدیک educator

پیشنهاد بهبود معانی