با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Mentor

ˈmentɔːr ˈmentɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mentored
  • شکل سوم:

    mentored
  • سوم‌شخص مفرد:

    mentors
  • وجه وصفی حال:

    mentoring
  • شکل جمع:

    mentors

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
مربی، ناصح، پندآموز، مرشد، معلم، آموزگار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They believed that each young man needed a mentor.
- آنان معتقد بودند که هر مرد جوانی یک مرشد لازم دارد.
- A good mentor is someone who is willing to share their knowledge and experiences with others.
- یک مربی خوب کسی است که دوست دارد دانش و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد.
verb - transitive
راهنمایی کردن، مربی‌گری کردن، پندآموزی کردن
- It is hard to mentor those who haven't yet made up their mind.
- راهنمایی کسانی که هنوز مصمم نشده‌اند، دشوار است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mentor

  1. noun person who advises
    Synonyms: adviser, coach, counsellor, guide, instructor, teacher, trainer, tutor

ارجاع به لغت mentor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mentor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mentor

لغات نزدیک mentor

پیشنهاد بهبود معانی