فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adviser

ədˈvaɪzər ədˈvaɪzə

شکل جمع:

advisers

توضیحات:

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: advisor

لغت advisor بیشتر در آمریکای شمالی استفاده می‌شود.

شکل رایج این لغت adviser است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

رایزن، مشاور، راهنما، رهنمون، اندرزگر، ناصح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The duke was the king's most trusted adviser.

دوک مورد اعتمادترین مشاور پادشاه بود.

Mr. Daniel is our financial adviser.

آقای دنیل مشاور مالی ماست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adviser

  1. noun person who recommends, teaches, or otherwise helps
    Synonyms:
    teacher guide helper counselor coach instructor mentor consultant expert friend director tutor aide partner attorney lawyer doctor judge authority priest monitor referee quarterback confidant righthand person Dutch uncle backseat driver kibitzer buttinski second-guesser clubhouse lawyer

لغات هم‌خانواده adviser

ارجاع به لغت adviser

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adviser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adviser

لغات نزدیک adviser

پیشنهاد بهبود معانی