فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Consultant

kənˈsʌltənt kənˈsʌltənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    consultants

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable B2
    مشاور، رایزن
    • - a financial consultant
    • - مشاور مالی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد consultant

  1. noun professional advisor
    Synonyms: advisor, authority, counsel, expert, freelancer, guide, master, maven, mentor, pro, specialist, veteran

لغات هم‌خانواده consultant

ارجاع به لغت consultant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consultant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consultant

لغات نزدیک consultant

پیشنهاد بهبود معانی