گذشتهی ساده:
consultedشکل سوم:
consultedسومشخص مفرد:
consultsوجه وصفی حال:
consultingشکل جمع:
consultsهمفکری کردن، رایزنی کردن، کنکاش کردن، مشورت کردن
I have to consult my father first.
اول باید با پدرم مشورت بکنم.
You must consult your own wishes in this matter.
در این مورد باید از خواستههای خود پیروی کنید.
مشاوره دادن، مشورت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the Chinese commander ... consulted with the guide
(نظامی گنجوی) سپهدار چین ... سگالشگری کرد با رهنمای
مشاوره، راهنمایی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «consult» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consult