شکل جمع:
consulatesسیاست کنسولگری (دفتر نمایندگی رسمی کشوری در کشور دیگر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He went to the consulate to renew his passport.
او برای تجدید گذرنامهاش به کنسولگری رفت.
They contacted the consulate to follow up on the status of their visa application.
آنها برای پیگیری وضعیت درخواست ویزایشان با کنسولگری تماس گرفتند.
(فرانسه: 1799-1804) دولت کنسولی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «consulate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consulate