گذشتهی ساده:
conferredشکل سوم:
conferredسومشخص مفرد:
confersوجه وصفی حال:
conferringهمرایزنی کردن، اعطا کردن، مشورت کردن، مراجعه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Diplomas will be officially conferred next week.
دانشنامهها هفتهی دیگر رسماً اعطا خواهد شد.
The jury conferred for more than two hours.
اعضای هیئت منصفه بیش از دو ساعت تبادلنظر میکردند.
Before buying this house, I have to confer with my father.
قبل از خرید این منزل باید با پدرم مشورت کنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confer