با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Parley

ˈpɑːrli ˈpɑːli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive
گفت‌وگوی دو نفری، مذاکره درباره صلح موقت، مکالمه کردن، مذاکره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The Russian general refused to parley with captured German officers.
- ژنرال روسی مذاکره با افسران اسیر آلمانی را رد کرد.
- The government was forced to parley with the rebels.
- دولت مجبور شد با شورشیان مذاکره کند.
- We are willing to resume cease-fire parleys.
- ما به ادامه‌ی مذاکرات آتش‌بس تمایل داریم.
- Other parleys are scheduled for Wednesday and Friday.
- مذاکرات دیگری برای چهارشنبه و جمعه برنامه‌ریزی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد parley

  1. noun The act or process of dealing with another to reach an agreement
    Synonyms: negotiation, talk
  2. noun An exchange of views in an attempt to reach a decision
    Synonyms: conference, consultation, counsel, deliberation
  3. noun A meeting for the exchange of views
    Synonyms: conference, discussion, conversation, meeting, colloquium, confab, council, consult, seminar, debate, powwow, rap session, huddle, palaver, talk
  4. verb To meet and exchange views to reach a decision
    Synonyms: confer, talk, speak, advise, negotiate, consult, deliberate, powwow

ارجاع به لغت parley

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parley» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/parley

لغات نزدیک parley

پیشنهاد بهبود معانی