آخرین به‌روزرسانی:

Negotiation

nəˌɡoʊʃiˈeɪʃn nɪˌɡəʊʃiˈeɪʃn

شکل جمع:

negotiations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

مذاکره، گفتگو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

bilateral negotiations

مذاکرات دوجانبه

It's time for some serious negotiation.

دیگر وقت مذاکره‌ی جدی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد negotiation

  1. noun bargaining
    Synonyms:
    agreement transaction compromise discussion meeting debate consultation conference mediation diplomacy arbitration intervention colloquy

ارجاع به لغت negotiation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «negotiation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/negotiation

لغات نزدیک negotiation

پیشنهاد بهبود معانی