شکل جمع:
transactionsمعامله، دادوستد
He has extensive experience in international business transactions.
او تجربهی زیادی در معاملات تجاری بینالمللی دارد.
Investing in real estate can be a profitable transaction.
سرمایهگذاری در املاک و مستغلات میتواند معاملهای سودآور باشد.
کامپیوتر تراکنش (مجموعهای از عملیاتی پایگاه دادهها که یا باید بهطور کامل انجام شود یا در صورت بروز مشکل وضعیت به حالت قبلی بازگردانده شود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The transaction was successfully completed.
تراکنش با موفقیت انجام شد.
Each transaction is recorded and stored securely in the computer database.
هر تراکنش بهصورت امن در پایگاه دادهی کامپیوتری ثبت و ذخیره میشود.
تراکنش (مبادله یا انتقال کالا یا خدمات یا وجوه)
The transaction fee for the money transfer was unexpectedly high.
کارمزد تراکنش برای انتقال پول بهطور غیرمنتظرهای بالا بود.
I received an email confirmation for the transaction I made earlier today.
یک ایمیل تأیید برای تراکنشی که اوایل امروز انجام دادم، دریافت کردم.
صورتجلسات (مربوط به جلسات انجمن و غیره)
The secretary was responsible for documenting the transactions of the society.
منشی مسئول مستندسازی صورتجلسات انجمن بود.
The transactions of the board meeting were documented.
صورتجلسات جلسهی هیئتمدیره ثبت و ضبط شد.
رابطه، ارتباط، تعامل
the transaction between the viewer and the painting
رابطهی میان بیننده و نقاشی
transaction between the customer and the cashier
تعامل بین مشتری و صندوقدار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transaction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transaction