گذشتهی ساده:
covenantedشکل سوم:
covenantedسومشخص مفرد:
covenantsوجه وصفی حال:
covenantingحقوق عهد، میثاق، پیمان، تعهد (معمولاً رسمی و الزامآور)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The covenant she and I entered into is inviolable for ever ...
عهدی که با تو بستیم هرگز شکستنی نیست ...
The two business partners signed a covenant to ensure they would work together to achieve their shared goals.
این دو شریک تجاری پیمانی امضا کردند تا اطمینان حاصل کنند که برای رسیدن به اهداف مشترک خود با یکدیگر همکاری خواهند کرد.
انگلیسی بریتانیایی اقتصاد شرط ضمن قرارداد، تعهد کتبی (بر پرداخت منظم مبلغی بهویژه به مؤسسات خیریه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wealthy businessman made a covenant with a local charity to donate a substantial amount of money each month.
تاجر ثروتمند به مؤسسهی خیریهی محلی تعهد کتبی داد که هر ماه مبلغ قابل توجهی پول اهدا کند.
The CEO signed a covenant with the nonprofit organization, committing to make regular donations to support their efforts.
مدیرعامل تعهد کتبیای را با سازمان غیرانتفاعی امضا کرد و متعهد شد که برای حمایت از تلاشهای آنها به طور منظم کمکهای مالی انجام دهد.
قدیمی تعهد دادن، عهد کردن، پیمان بستن، میثاق بستن
The couple covenanted to love and support each other for the rest of their lives.
این زن و شوهر تعهد دادند که تا آخر عمر یکدیگر را دوست داشته باشند و از یکدیگر حمایت کنند.
The two nations covenanted to work together for peace and prosperity.
دو ملت پیمان بستند که برای صلح و آسایش با یکدیگر همکاری کنند.
انگلیسی بریتانیایی اقتصاد شرط ضمن قرارداد بستن، تعهد کتبی دادن (بر پرداخت منظم مبلغی بهویژه به مؤسسات خیریه)
She covenanted to support a child in need through a monthly sponsorship program.
او تعهد کتبی داد که ازطریق یک برنامهی تکفل ماهانه از یک کودک نیازمند حمایت کند.
The couple covenanted to tithe 10% of their earnings to their church each month.
این زوج تعهد کتبی دادند که هر ماه ۱۰ درصد از درآمد خود را به کلیسایشان اختصاص دهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «covenant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/covenant