آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ مرداد ۱۴۰۳

    Covenant

    ˈkʌvnənt ˈkʌvnənt

    گذشته‌ی ساده:

    covenanted

    شکل سوم:

    covenanted

    سوم‌شخص مفرد:

    covenants

    وجه وصفی حال:

    covenanting

    معنی covenant | جمله با covenant

    noun countable

    حقوق عهد، میثاق، پیمان، تعهد (معمولاً رسمی و الزام‌آور)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The covenant she and I entered into is inviolable for ever ...

    عهدی که با تو بستیم هرگز شکستنی نیست ...

    The two business partners signed a covenant to ensure they would work together to achieve their shared goals.

    این دو شریک تجاری پیمانی امضا کردند تا اطمینان حاصل کنند که برای رسیدن به اهداف مشترک خود با یکدیگر همکاری خواهند کرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی اقتصاد شرط ضمن قرارداد، تعهد کتبی (بر پرداخت منظم مبلغی به‌ویژه به مؤسسات خیریه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The wealthy businessman made a covenant with a local charity to donate a substantial amount of money each month.

    تاجر ثروتمند به مؤسسه‌ی خیریه‌ی محلی تعهد کتبی داد که هر ماه مبلغ قابل توجهی پول اهدا کند.

    The CEO signed a covenant with the nonprofit organization, committing to make regular donations to support their efforts.

    مدیرعامل تعهد کتبی‌ای را با سازمان غیرانتفاعی امضا کرد و متعهد شد که برای حمایت از تلاش‌های آن‌ها به طور منظم کمک‌های مالی انجام دهد.

    verb - intransitive verb - transitive formal

    قدیمی تعهد دادن، عهد کردن، پیمان بستن، میثاق بستن

    The couple covenanted to love and support each other for the rest of their lives.

    این زن و شوهر تعهد دادند که تا آخر عمر یکدیگر را دوست داشته باشند و از یکدیگر حمایت کنند.

    The two nations covenanted to work together for peace and prosperity.

    دو ملت پیمان بستند که برای صلح و آسایش با یکدیگر همکاری کنند.

    verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی اقتصاد شرط ضمن قرارداد بستن، تعهد کتبی دادن (بر پرداخت منظم مبلغی به‌ویژه به مؤسسات خیریه)

    She covenanted to support a child in need through a monthly sponsorship program.

    او تعهد کتبی داد که ازطریق یک برنامه‌ی تکفل ماهانه از یک کودک نیازمند حمایت کند.

    The couple covenanted to tithe 10% of their earnings to their church each month.

    این زوج تعهد کتبی دادند که هر ماه ۱۰ درصد از درآمد خود را به کلیسایشان اختصاص دهند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد covenant

    1. noun pact, promise
      Synonyms:
      deal agreement arrangement bargain contract commitment promise bond pact understanding convention compact transaction treaty stipulation deed concordat dicker handshake papers trust
      Antonyms:
      disagreement
    1. verb agree
      Synonyms:
      agree concur promise undertake pledge engage swear vow stipulate contract bargain
      Antonyms:
      disagree break

    سوال‌های رایج covenant

    گذشته‌ی ساده covenant چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده covenant در زبان انگلیسی covenanted است.

    شکل سوم covenant چی میشه؟

    شکل سوم covenant در زبان انگلیسی covenanted است.

    وجه وصفی حال covenant چی میشه؟

    وجه وصفی حال covenant در زبان انگلیسی covenanting است.

    سوم‌شخص مفرد covenant چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد covenant در زبان انگلیسی covenants است.

    ارجاع به لغت covenant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «covenant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/covenant

    لغات نزدیک covenant

    • - cove ceiling
    • - coven
    • - covenant
    • - covenantee
    • - covenanter
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.