آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ شهریور ۱۴۰۳

    Arrangement

    əˈreɪndʒmənt əˈreɪndʒmənt

    شکل جمع:

    arrangements

    معنی arrangement | جمله با arrangement

    noun plural countable B1

    مقدمات، تمهیدات، ترتیبات، برنامه‌ها، تدارکات، برنامه‌ریزی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Have you made the necessary arrangements for the wedding?

    ترتیبات لازم برای عروسی را داده‌اید؟

    The arrangement for the wedding took months to finalize.

    برنامه‌ریزی برای عروسی ماه‌ها طول کشید تا نهایی شود.

    noun countable uncountable B2

    توافق، قرار، قرارومدار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    I made an arrangement to rent the property.

    توافق کردم که ملک را اجاره کنم.

    by prior arrangement

    با قرار قبلی

    noun countable B2

    ترتیب، نظم، قرار، تنظیم، آرایش، چیدمان

    What are the eating and sleeping arrangements?

    ترتیب خوردن و خوابیدن چگونه است؟

    flower arrangement

    گل‌آرایی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    A room arrangement that suits one person may not suit another.

    چیدمان اتاق‌ مورد علاقه‌ی یک فرد ممکن است دل‌خواه فرد دیگری نباشد.

    noun countable

    موسیقی تنظیم، قطعه‌ی موسیقی (دگرسان‌شده)

    a Mozart symphony in an arrangement for piano duet

    سمفونی موتسارت دگرسان‌شده برای دو پیانو

    The arrangement highlighted the flutes and violins beautifully.

    تنظیم به‌خوبی فلوت و ویولن را چشمگیر کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد arrangement

    1. noun an understanding
      Synonyms:
      understanding agreement deal plan settlement compromise organization schedule provision layout package terms preparation compact setup game plan package deal frame-up
    1. noun something that has been ordered
      Synonyms:
      system organization form structure design pattern grouping sequence method distribution composition combination display ordering classification disposition alignment setup array rank ranging lineup pecking order
    1. noun musical adaptation
      Synonyms:
      version interpretation composition score instrumentation orchestration chart lead sheet

    لغات هم‌خانواده arrangement

    • noun
      arrangement, arranger
    • adjective
      arranged
    • verb - transitive
      arrange

    سوال‌های رایج arrangement

    شکل جمع arrangement چی میشه؟

    شکل جمع arrangement در زبان انگلیسی arrangements است.

    ارجاع به لغت arrangement

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «arrangement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arrangement

    لغات نزدیک arrangement

    • - arrange a meeting
    • - arranged
    • - arrangement
    • - arrangements
    • - arranger
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.