ترتیب دادن یک جلسه، هماهنگ کردن یک ملاقات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to arrange a meeting with the manager.
من باید یک جلسه با مدیر ترتیب دهم.
She arranged a meeting for next week.
او برای هفته آینده یک جلسه هماهنگ کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arrange a meeting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arrange-a-meeting