آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ شهریور ۱۴۰۴

    Arrange

    əˈreɪndʒ əˈreɪndʒ

    گذشته‌ی ساده:

    arranged

    شکل سوم:

    arranged

    سوم‌شخص مفرد:

    arranges

    وجه وصفی حال:

    arranging

    معنی arrange | جمله با arrange

    verb - intransitive verb - transitive B1

    ترتیب دادن، برنامه‌ریزی کردن، هماهنگ کردن، تدارک دیدن، سازماندهی کردن، فراهم کردن

    Please arrange to have a taxi bring us from the airport.

    لطفاً ترتیبی دهید که یک تاکسی ما را از فرودگاه بیاورد.

    I have arranged for you to meet with the minister.

    ترتیبش را داده‌ام که با وزیر ملاقات کنی.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This bank arranges temporary loans, too.

    این بانک وام موقت هم فراهم می‌کند.

    I have arranged with Julie to go with them.

    با جولی قرار گذاشته‌ام که با آن‌ها بروم.

    to arrange a program of entertainment

    برنامه‌ی سرگرمی را ریختن

    verb - transitive B2

    آراستن، مرتب کردن، چیدن، نظم دادن، ردیف کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Pari arranged the chairs around the table.

    پری صندلی‌ها را دور میز چید.

    Homa swept and arranged the room.

    هما اتاق را جارو و مرتب کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Mina arranged the pictures in three boxes.

    مینا عکس‌ها را در سه جعبه دسته کرد.

    verb - transitive

    موسیقی تنظیم کردن، بازنویسی کردن، اقتباس موسیقایی کردن، تغییر دادن (برای ساز خاص)

    The jazz band arranged the classical piece in a modern style.

    گروه جَز آن قطعه‌ی کلاسیک را در سبکی مدرن تغییر داد.

    She arranged the traditional song so that children could sing it easily.

    او ترانه‌ی سنتی را طوری تنظیم کرد که بچه‌ها بتوانند راحت آن را بخوانند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    folk songs arranged by Sherry Fiorendino

    آوازهای محلی به اقتباس و آرایش شری فیورندینو

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد arrange

    1. verb put in an order
      Synonyms:
      sort organize classify group align regulate position dispose form rank range line up file tidy fix up put in order methodize array put in good shape spruce spruce up police systematize clear the decks police up whip into shape
      Antonyms:
      disorder disorganize confuse disturb scatter mix up disarrange derange disperse
    1. verb make plans, often involving agreement
      Synonyms:
      prepare decide manage organize design determine resolve schedule adjust adapt agree to work out direct establish negotiate contrive devise project promote provide draft frame lay out map out construct shape up tailor blueprint chart concert harmonize line up settle come to terms compromise get ready iron out make ready pull things together work out a deal get act together make a connection hammer out a deal set stage pull a wire quarterback scheme
      Antonyms:
      disorganize not plan
    1. verb prepare musical composition differently
      Synonyms:
      adapt score orchestrate instrument

    Collocations

    arrange a meeting

    ترتیب دادن یک جلسه، هماهنگ کردن یک ملاقات

    لغات هم‌خانواده arrange

    noun
    arrangement, arranger
    adjective
    arranged
    verb - transitive
    arrange

    سوال‌های رایج arrange

    گذشته‌ی ساده arrange چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده arrange در زبان انگلیسی arranged است.

    شکل سوم arrange چی میشه؟

    شکل سوم arrange در زبان انگلیسی arranged است.

    وجه وصفی حال arrange چی میشه؟

    وجه وصفی حال arrange در زبان انگلیسی arranging است.

    سوم‌شخص مفرد arrange چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد arrange در زبان انگلیسی arranges است.

    ارجاع به لغت arrange

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «arrange» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arrange

    لغات نزدیک arrange

    • - arraign
    • - arraignment
    • - arrange
    • - arrange a meeting
    • - arranged
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.