آیکن بنر

لیست کامل روزها، ماه‌ها و فصل‌ها به انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر معادل سپتامبر)

روز، ماه‌ و فصل انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر= سپتامبر)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Arrange

əˈreɪndʒ əˈreɪndʒ

گذشته‌ی ساده:

arranged

شکل سوم:

arranged

سوم‌شخص مفرد:

arranges

وجه وصفی حال:

arranging

معنی arrange | جمله با arrange

verb - intransitive verb - transitive B1

ترتیب دادن، برنامه‌ریزی کردن، هماهنگ کردن، تدارک دیدن، سازماندهی کردن، فراهم کردن

Please arrange to have a taxi bring us from the airport.

لطفاً ترتیبی دهید که یک تاکسی ما را از فرودگاه بیاورد.

I have arranged for you to meet with the minister.

ترتیبش را داده‌ام که با وزیر ملاقات کنی.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

This bank arranges temporary loans, too.

این بانک وام موقت هم فراهم می‌کند.

I have arranged with Julie to go with them.

با جولی قرار گذاشته‌ام که با آن‌ها بروم.

to arrange a program of entertainment

برنامه‌ی سرگرمی را ریختن

verb - transitive B2

آراستن، مرتب کردن، چیدن، نظم دادن، ردیف کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Pari arranged the chairs around the table.

پری صندلی‌ها را دور میز چید.

Homa swept and arranged the room.

هما اتاق را جارو و مرتب کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Mina arranged the pictures in three boxes.

مینا عکس‌ها را در سه جعبه دسته کرد.

verb - transitive

موسیقی تنظیم کردن، بازنویسی کردن، اقتباس موسیقایی کردن، تغییر دادن (برای ساز خاص)

The jazz band arranged the classical piece in a modern style.

گروه جَز آن قطعه‌ی کلاسیک را در سبکی مدرن تغییر داد.

She arranged the traditional song so that children could sing it easily.

او ترانه‌ی سنتی را طوری تنظیم کرد که بچه‌ها بتوانند راحت آن را بخوانند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

folk songs arranged by Sherry Fiorendino

آوازهای محلی به اقتباس و آرایش شری فیورندینو

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد arrange

  1. verb make plans, often involving agreement
    Synonyms:
    Antonyms:
    disorganize not plan
  1. verb prepare musical composition differently

Collocations

arrange a meeting

ترتیب دادن یک جلسه، هماهنگ کردن یک ملاقات

لغات هم‌خانواده arrange

  • verb - transitive
    arrange

سوال‌های رایج arrange

گذشته‌ی ساده arrange چی میشه؟

گذشته‌ی ساده arrange در زبان انگلیسی arranged است.

شکل سوم arrange چی میشه؟

شکل سوم arrange در زبان انگلیسی arranged است.

وجه وصفی حال arrange چی میشه؟

وجه وصفی حال arrange در زبان انگلیسی arranging است.

سوم‌شخص مفرد arrange چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد arrange در زبان انگلیسی arranges است.

ارجاع به لغت arrange

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arrange» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arrange

لغات نزدیک arrange

پیشنهاد بهبود معانی