آخرین به‌روزرسانی:

Arraign

əˈreɪn əˈreɪn

گذشته‌ی ساده:

arraigned

شکل سوم:

arraigned

سوم‌شخص مفرد:

arraigns

وجه وصفی حال:

arraigning

معنی

verb - transitive

حقوق احضار نمودن (به محکمه)، با تنظیم کیفر خواست متهمی را به‌ محاکمه خواندن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arraign

  1. verb accuse
    Synonyms:
    blame charge indict incriminate criminate inculpate point the finger at lay at one’s door pin it on summon hang on
    Antonyms:
    free discharge exonerate let go

سوال‌های رایج arraign

گذشته‌ی ساده arraign چی میشه؟

گذشته‌ی ساده arraign در زبان انگلیسی arraigned است.

شکل سوم arraign چی میشه؟

شکل سوم arraign در زبان انگلیسی arraigned است.

وجه وصفی حال arraign چی میشه؟

وجه وصفی حال arraign در زبان انگلیسی arraigning است.

سوم‌شخص مفرد arraign چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد arraign در زبان انگلیسی arraigns است.

ارجاع به لغت arraign

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arraign» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arraign

لغات نزدیک arraign

پیشنهاد بهبود معانی