آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ مهر ۱۴۰۴

    Criminate

    ˈkrɪməneɪt ˈkrɪmɪneɪt

    معنی criminate

    verb - transitive

    متهم به جنایت کردن، مجرم خواندن، جانی قلمداد کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد criminate

    1. verb to cause to appear involved in or guilty of a crime or fault
      Synonyms:
      accuse implicate incriminate inculpate censure reprimand impeach

    سوال‌های رایج criminate

    معنی criminate به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «criminate» در زبان فارسی به «متهم کردن» یا «گناهکار دانستن» ترجمه می‌شود.

    این واژه ریشه در لاتین crimen دارد که به معنای «جرم» یا «اتهام» است. در زبان انگلیسی امروزی، این واژه کاربرد نسبتاً رسمی و کمتر رایجی دارد، اما معنای آن در بافت‌های حقوقی، اخلاقی و گفتاری قابل درک است. وقتی گفته می‌شود شخصی دیگری را criminate کرده است، منظور آن است که او را در معرض اتهام یا سرزنش قرار داده، بی‌آنکه الزاماً اثباتی بر جرم وجود داشته باشد.

    در زمینه‌ی حقوق و قضا، criminate به فرایند نسبت دادن جرم یا تخلف به فردی اشاره دارد. این عمل ممکن است در قالب شکایت رسمی، گزارش حقوقی یا حتی شهادت در دادگاه انجام شود. در چنین بافتی، واژه‌ی criminate جنبه‌ای فنی و دقیق دارد و معمولاً با واژگانی مانند accuse یا implicate همراه می‌شود. از نظر حقوقی، زمانی که فردی criminated می‌شود، یعنی در مظان اتهام قرار گرفته و باید از خود دفاع کند. این واژه یادآور اهمیت اصل برائت (بی‌گناهی تا زمان اثبات جرم) است؛ چرا که بسیاری از موارد اتهام، پیش از اثبات نهایی، صرفاً مبتنی بر ظن و گمان‌اند.

    در بُعد اخلاقی و اجتماعی، criminate می‌تواند معنایی فراتر از اتهام قانونی داشته باشد. گاه در زندگی روزمره، انسان‌ها یکدیگر را به‌طور غیررسمی «متهم» می‌کنند—نه به جرم واقعی، بلکه به خطا، بی‌وفایی یا بی‌عدالتی. در چنین موقعیتی، criminate بازتابی از قضاوت زودهنگام و پیش‌داوری است. به همین سبب، کاربرد این واژه در متون اخلاقی یا فلسفی گاه با هشدار نسبت به خطر قضاوت‌های شتاب‌زده همراه است؛ زیرا اتهام، حتی اگر نادرست باشد، می‌تواند حیثیت و آرامش فرد را به‌شدت آسیب بزند.

    از منظر زبان‌شناختی، واژه‌ی criminate جالب است زیرا شکل فعلی از واژه‌ی crime است که خود ریشه در واژگان لاتین و فرانسوی قدیم دارد. این واژه در قرون گذشته بیشتر در متون حقوقی و مذهبی به‌کار می‌رفت، جایی که نسبت دادن گناه یا جرم به افراد نقش مهمی در ساختار اجتماعی داشت. امروزه، کاربرد آن تا حد زیادی با واژگان مدرن‌تر مانند accuse, charge, یا blame جایگزین شده است، اما هنوز در زبان رسمی و ادبی حضوری محدود دارد و گاه برای ایجاد لحن سنگین‌تر یا ادبی‌تر استفاده می‌شود.

    مفهوم criminate نه‌تنها به فرآیند متهم کردن، بلکه به پیامدهای روانی و اجتماعی آن نیز اشاره دارد. اتهام می‌تواند بر اعتبار فرد سایه بیندازد، اعتماد را از میان ببرد و روابط انسانی را تضعیف کند. بنابراین، این واژه یادآور مسئولیتی است که همراه با گفتار انسان می‌آید—هر اتهامی، چه درست و چه نادرست، قدرت آن را دارد که سرنوشت فردی را دگرگون سازد. criminate تنها یک عمل زبانی نیست، بلکه کنشی اجتماعی با پیامدهای عمیق اخلاقی و انسانی است.

    ارجاع به لغت criminate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «criminate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/criminate

    لغات نزدیک criminate

    • - criminalize
    • - criminally
    • - criminate
    • - crimination
    • - criminologist
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.