گذشتهی ساده:
accusedشکل سوم:
accusedسومشخص مفرد:
accusesوجه وصفی حال:
accusingمتهم کردن، مقصر دانستن، ملامت کردن، سرزنش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
They accused her of laziness.
به او تهمت تنبلی زدند.
The English accuse the Scottish of being stingy.
انگلیسیها اسکاتلندیها را خسیس میدانند.
متهم ساختن، تهمت زدن، اتهام وارد کردن، بهتان زدن، نسبت دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
متهم بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accuse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accuse