آخرین به‌روزرسانی:

Accuse

əˈkjuːz əˈkjuːz

گذشته‌ی ساده:

accused

شکل سوم:

accused

سوم‌شخص مفرد:

accuses

وجه وصفی حال:

accusing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2

متهم کردن، مقصر دانستن، ملامت کردن، سرزنش کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

They accused her of laziness.

به او تهمت تنبلی زدند.

The English accuse the Scottish of being stingy.

انگلیسی‌ها اسکاتلندی‌ها را خسیس می‌دانند.

verb - intransitive

متهم ساختن، تهمت زدن، اتهام وارد کردن، بهتان زدن، نسبت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accuse

  1. verb place blame for wrongdoing, fault
    Synonyms:
    blame charge censure attack impute cite denounce allege implicate indict finger arrest prosecute incriminate betray sue libel slander slur arraign summon complain tax brand frame recriminate apprehend inculpate vindicate file claim name pin on attribute impeach lodge complaint bring charges lay at door hold accountable let have it serve summons blow the whistle hang something on
    Antonyms:
    praise exonerate absolve vindicate

Collocations

to stand accused

متهم بودن

لغات هم‌خانواده accuse

  • verb - transitive
    accuse

سوال‌های رایج accuse

گذشته‌ی ساده accuse چی میشه؟

گذشته‌ی ساده accuse در زبان انگلیسی accused است.

شکل سوم accuse چی میشه؟

شکل سوم accuse در زبان انگلیسی accused است.

وجه وصفی حال accuse چی میشه؟

وجه وصفی حال accuse در زبان انگلیسی accusing است.

سوم‌شخص مفرد accuse چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد accuse در زبان انگلیسی accuses است.

ارجاع به لغت accuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accuse

لغات نزدیک accuse

پیشنهاد بهبود معانی