آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Blow The Whistle

معنی blow the whistle | جمله با blow the whistle

collocation idiom

لو دادن، افشاگری کردن، (به‌منظور گزارش تخلف یا فساد) سوت‌زنی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He blew the whistle on the corruption in the company.

درباره‌ی فساد در شرکت، دست به افشاگری زد.

They were fired from their jobs after blowing the whistle on.

آن‌ها پس از سوت‌زنی با هدف گزارش تخلف، از کار اخراج شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blow the whistle

ارجاع به لغت blow the whistle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blow the whistle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blow-the-whistle

لغات نزدیک blow the whistle

پیشنهاد بهبود معانی