آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ اسفند ۱۴۰۳

    Squawk

    skwɒːk skwɔːk

    گذشته‌ی ساده:

    squawked

    شکل سوم:

    squawked

    سوم‌شخص مفرد:

    squawks

    وجه وصفی حال:

    squawking

    شکل جمع:

    squawks

    معنی squawk | جمله با squawk

    verb - intransitive

    (پرنده) صدا درآوردن (بلند و اذیت‌کننده)

    The seagulls squawk incessantly near the harbor.

    مرغ‌های دریایی مدام در نزدیکی بندر صدا درمی‌آوردند.

    The hens squawked in terror.

    مرغ‌ها از ترس قدقد کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    A blue jay landed on the branch and started to squawk.

    زاغ آبی روی شاخه نشست و شروع به قارقار کرد.

    verb - intransitive

    جیغ زدن، فریاد زدن، داد زدن، گریه کردن (با صدای بلند و ناخوشایند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He started to squawk when he realized he had lost his wallet.

    وقتی فهمید کیف پولش را گم کرده است، شروع به داد زدن کرد.

    He'll squawk if you try to take his toy away from him.

    اگر سعی کنی اسباب بازی‌اش را از او بگیری، جیغ می‌زند.

    verb - intransitive informal

    اعتراض کردن، دادوبیداد کردن، شکایت کردن، غر زدن (با صدای بلند)

    The students squawked about the tuition.

    دانشجویان درباره‌ی شهریه اعتراض کردند.

    The opposition party is always ready to squawk about government policies.

    حزب مخالف همیشه آماده است تا در مورد سیاست‌های دولت شکایت کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Customers started to squawk when the prices went up.

    مشتریان وقتی قیمت‌ها بالا رفت شروع به دادوبیداد کردند.

    noun countable

    صدای پرنده (بلند و اذیت‌کننده)

    A sudden squawk from the seagull startled the tourists.

    صدای ناگهانی مرغ دریایی گردشگران را ترساند.

    After the squawk, the forest fell silent again.

    بعداز صدای پرندگان، جنگل دوباره ساکت شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the squawk of a parrot

    غرغر طوطی

    noun countable

    فریاد، داد، جیغ

    A piercing squawk echoed through the empty theater.

    فریاد گوش‌خراشی در سالن تئاتر خالی طنین‌انداز شد.

    The child let out a squawk of delight when he saw the clown.

    وقتی کودک دلقک را دید، از خوشحالی جیغ زد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I ignored the annoying squawk and continued reading.

    من داد آزاردهنده را نادیده گرفتم و به خواندن ادامه دادم.

    noun countable informal

    اعتراض، دادوبیداد، شکایت، غر (با صدای بلند و ناخوشایند)

    The proposal was met with immediate squawks from the opposition.

    این پیشنهاد با اعتراض فوری مخالفان مواجه شد.

    Her squawks about the unfair treatment were ignored.

    دادوبیداد او در مورد رفتار ناعادلانه نادیده گرفته شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد squawk

    1. noun the act of expressing strong or reasoned opposition
      Synonyms:
      kick challenge demur exception expostulation objection gripe protest protestation remonstrance remonstration beef bitch
    1. verb make high-pitched, animal-like sound
      Synonyms:
      cry yelp screech yap hoot caw crow cackle yawp
    1. verb gripe
      Synonyms:
      complain protest bellyache yammer squeal kick up a fuss raise cain
      Antonyms:
      praise compliment

    سوال‌های رایج squawk

    گذشته‌ی ساده squawk چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده squawk در زبان انگلیسی squawked است.

    شکل سوم squawk چی میشه؟

    شکل سوم squawk در زبان انگلیسی squawked است.

    شکل جمع squawk چی میشه؟

    شکل جمع squawk در زبان انگلیسی squawks است.

    وجه وصفی حال squawk چی میشه؟

    وجه وصفی حال squawk در زبان انگلیسی squawking است.

    سوم‌شخص مفرد squawk چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد squawk در زبان انگلیسی squawks است.

    ارجاع به لغت squawk

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «squawk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squawk

    لغات نزدیک squawk

    • - squaw man
    • - squawfish
    • - squawk
    • - squawker
    • - squawroot
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.