گذشتهی ساده:
cawedشکل سوم:
cawedسومشخص مفرد:
cawsوجه وصفی حال:
cawingشکل جمع:
cawsقارقار(کلاغ)، قارقار کردن (مثل کلاغ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The crow says, "caw, caw..."
کلاغه میگه «قارقار» ...
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «caw» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/caw