شکل نوشتاری دیگر این لغت: زندهبگور
buried alive, entombed (alive)
buried alive
entombed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قربانی زندهبهگور تلاش میکرد که در تابوت تنگ هوا پیدا کند.
The buried alive victim struggled to find air in the tight coffin.
او خواب وحشتناکی دربارهی زندهبهگور شدن زیر آوار دید.
She had a nightmare about being entombed alive beneath the rubble.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زندهبهگور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زندهبهگور