آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Complain

    kəmˈpleɪn kəmˈpleɪn

    گذشته‌ی ساده:

    complained

    شکل سوم:

    complained

    سوم‌شخص مفرد:

    complains

    وجه وصفی حال:

    complaining

    معنی complain | جمله با complain

    verb - intransitive B1

    شکایت کردن، عیب‌جویی کردن، ایراد گرفتن، نالیدن، گله کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    He complained to me about the noise.

    او درباره‌ی سروصدا به من شکایت کرد.

    She complained that I don't write to her.

    گله کرد که به او نامه نمی‌نویسم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He was complaining of pain in the chest.

    او از درد سینه می‌نالید.

    If you are naughty, I'll complain to your father.

    اگر شیطانی کنی، پیش پدرت چغلی خواهم کرد.

    verb - intransitive B1

    شکایت کردن، گزارش دادن، اعتراض کردن (رسمی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The neighbors complained against him to the police.

    همسایه‌ها از دست او به پلیس شکایت کردند.

    Several customers complained to the company about the faulty product.

    چندین مشتری در مورد محصول معیوب به شرکت گزارش دادند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد complain

    1. verb grumble about
      Synonyms:
      gripe grumble protest object moan criticize lament deplore bemoan find fault carp grouse remonstrate expostulate disapprove reproach charge accuse attack denounce oppose disagree differ refute gainsay contradict dissent bewail repine fret grieve whine fuss growl wail yammer cavil snivel nag kick up a fuss make a fuss sound off take exception to look askance lay impute ascribe indict deprecate defy beef bellyache bitch demur
      Antonyms:
      approve praise commend be happy be content recommend sanction applaud

    Collocations

    a chronic complainer

    غرغرو، همیشه شاکی، ایرادگیر همیشگی

    complain bitterly

    به شدت شکایت کردن، با تلخی گله کردن

    complain of pain

    شکایت از درد

    سوال‌های رایج complain

    گذشته‌ی ساده complain چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده complain در زبان انگلیسی complained است.

    شکل سوم complain چی میشه؟

    شکل سوم complain در زبان انگلیسی complained است.

    وجه وصفی حال complain چی میشه؟

    وجه وصفی حال complain در زبان انگلیسی complaining است.

    سوم‌شخص مفرد complain چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد complain در زبان انگلیسی complains است.

    ارجاع به لغت complain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «complain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complain

    لغات نزدیک complain

    • - complacent
    • - complacently
    • - complain
    • - complain bitterly
    • - complain of pain
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.