آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Complacent

kəmˈpleɪsnt kəmˈpleɪsnt

معنی complacent | جمله با complacent

adjective

ازخودراضی، ازخودمتشکر، خودخشنود، خودپسند، مغرور، غره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

Success has made him complacent.

موفقیت او را غره کرده است.

A complacent mindset can hinder personal growth and development.

یک طرز تفکر ازخودراضی می‌تواند مانع رشد و پیشرفت شخصی شود.

adjective

سربه‌راه، حرف‌شنو، با ادب، خوش‌رو، مهربان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His complacent smile made everyone feel at ease during the meeting.

لبخند مهربان او در طول جلسه باعث شد همه احساس راحتی کنند.

His complacent nature often resulted in others taking advantage of his willingness to help.

ذات حرف‌شنوی او اغلب باعث می‌شد که دیگران از تمایل او به کمک سوء‌استفاده کنند.

adjective

بی‌تفاوت، بی‌توجه، بی‌علاقه

His complacent attitude towards the project worried his teammates.

برخورد بی‌توجه او نسبت به پروژه، هم‌تیمی‌هایش را نگران کرد.

Despite the warnings, he remained complacent about the potential risks.

باوجود هشدارها، او نسبت به خطرات احتمالی بی‌تفاوت بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد complacent

سوال‌های رایج complacent

معنی complacent به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «complacent» در زبان فارسی به «ازخودراضی»، «از خودمتشکر»، «خودپسند» یا «غره» ترجمه می‌شود.

این صفت برای توصیف فردی به کار می‌رود که با وضعیت موجود خود آن‌قدر راضی است که تمایلی به بهبود، تغییر یا تلاش بیشتر ندارد و گاهی این رضایت بی‌مبالاتی می‌تواند منجر به غفلت از خطرات یا مشکلات بالقوه شود.

از نظر ریشه‌شناسی، «complacent» از زبان لاتین گرفته شده است و به معنای «خوشنود» یا «خشنود از خود» است. این واژه در زبان انگلیسی به ویژه از قرن هجدهم به بعد به معنای رضایت بیش از حد از خود و وضعیت کنونی وارد شد و معمولاً در متون اخلاقی، روانشناسی و اجتماعی به کار می‌رود تا هشدار دهد که چنین رضایتی ممکن است مانع پیشرفت و رشد فردی شود.

از نظر کاربردی، «complacent» معمولاً بار معنایی منفی دارد و به فردی اشاره می‌کند که به جای تلاش برای بهتر شدن، به وضع موجود قانع است. برای مثال، جمله‌ی “He became complacent after receiving praise and stopped trying hard” یعنی «او بعد از دریافت تحسین، از خود راضی شد و دیگر سخت تلاش نکرد». در اینجا واژه نشان‌دهنده کاهش انگیزه و فعال بودن فرد است که ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد.

از نظر روانشناسی و اجتماعی، رفتار complacent می‌تواند مانع رشد فردی، پیشرفت شغلی یا حتی حفظ روابط سالم شود. افرادی که به چنین وضعیتی دچار می‌شوند، ممکن است تغییرات مهم در زندگی را نادیده بگیرند یا نسبت به خطرات و نیازهای اطرافشان بی‌تفاوت باشند. این امر باعث می‌شود که فرصت‌های بهبود و یادگیری از دست برود و مشکلات بزرگ‌تر شوند.

شناخت و درک واژه‌ی «complacent» برای زبان‌آموزان اهمیت دارد، زیرا به آن‌ها کمک می‌کند تا مفاهیم مربوط به انگیزه، رشد شخصی و نگرش نسبت به موفقیت و شکست را بهتر بیان کنند. استفاده‌ی صحیح از این صفت در گفتگوها و نوشتار می‌تواند باعث انتقال دقیق‌تر مفاهیم روانشناسی و اجتماعی شود و نشان‌دهنده‌ی تسلط بر زبان و شناخت عمیق‌تر انسان‌ها و رفتارهایشان باشد.

ارجاع به لغت complacent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «complacent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complacent

لغات نزدیک complacent

پیشنهاد بهبود معانی