آیکن بنر

باران و لیست کامل تمام لغات آب‌وهوا به انگلیسی

باران و لیست کامل لغات آب‌وهوا به انگلیسی

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Complacency

kəmˈpleɪsnsi kəmˈpleɪsnsi

توضیحات:

همچنین در معنای اول می‌توان از complacence به‌ جای complacency استفاده کرد.

معنی complacency | جمله با complacency

noun uncountable

بی‌خیالی، آسودگی خیال، خوش‌خیالی

Instead of complacency we must try to be even more successful than this.

به‌جای بی‌خیالی، باید بکوشیم از این هم موفق‌تر باشیم.

His complacency in his job led to missed opportunities for advancement.

خوش‌خیالی او در شغلش منجر به از دست رفتن فرصت‌های پیشرفت شد.

noun uncountable

از خود راضی بودن، غرور کاذب، احساس غرور، خوشنودی از خود، خودخوشنودی، خودپسندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Complacency can hinder personal growth and development.

از خود راضی بودن می‌تواند مانع رشد و پیشرفت شخصی شود.

Complacency can be a subtle yet dangerous trap to fall into.

غرور کاذب می‌تواند تله‌ای فریب‌آمیز و در عین حال خطرناک برای افتادن در آن باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد complacency

  1. noun contentment
    Synonyms:
    satisfaction sense of security smugness

سوال‌های رایج complacency

معنی complacency به فارسی چی می‌شه؟ (در معنای خودپسندی)

کلمه‌ی «complacency» در زبان فارسی به «رضایت از خود» یا «خودرضایتی» ترجمه می‌شود.

«Complacency» حالتی ذهنی و روانی است که در آن فرد یا گروهی احساس رضایت و خشنودی از وضعیت موجود پیدا می‌کنند، به شکلی که دیگر به تغییر، بهبود یا پیشرفت توجهی ندارند. این واژه معمولاً بار منفی دارد، زیرا به معنای سکون، بی‌تفاوتی و از دست دادن انگیزه برای رشد یا واکنش مناسب به چالش‌هاست. در واقع، فردی که در وضعیت «complacency» قرار دارد، احساس می‌کند همه‌چیز به اندازه‌ی کافی خوب است و نیازی به تلاش بیشتر وجود ندارد.

از دید روان‌شناسی، «complacency» می‌تواند به نوعی دفاع ذهنی نیز تبدیل شود. وقتی فرد نمی‌خواهد با سختی‌ها یا واقعیت‌های دشوار روبه‌رو شود، ممکن است به طور ناخودآگاه در خود احساس رضایت کاذب ایجاد کند. این رضایت موقت، گرچه آرامش‌بخش به نظر می‌رسد، اما در بلندمدت مانع از شکوفایی توانایی‌ها و مقابله‌ی واقعی با مشکلات می‌شود.

در حوزه‌ی مدیریت و سازمان‌ها نیز «complacency» به عنوان یک خطر بزرگ مطرح است. وقتی یک شرکت یا تیم به موفقیت‌های گذشته‌ی خود مغرور شود و دیگر نیازی به نوآوری یا بهبود نبیند، به تدریج جایگاه خود را در رقابت از دست می‌دهد. تاریخ کسب‌وکار پر از نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد شرکت‌های بزرگ، به دلیل گرفتار شدن در «complacency»، نتوانسته‌اند خود را با تغییرات بازار وفق دهند و در نهایت سقوط کرده‌اند.

در زندگی شخصی هم «complacency» می‌تواند آسیب‌زا باشد. برای مثال، فردی که در روابط عاطفی یا شغلی خود بیش از حد احساس امنیت و رضایت دارد، ممکن است از تلاش برای حفظ و تقویت آن رابطه یا شغل دست بکشد. این موضوع می‌تواند به مرور منجر به سردی روابط یا حتی شکست در کار شود.

می‌توان گفت «complacency» نوعی دام پنهان است؛ دام رضایتی که به ظاهر آرامش می‌آورد، اما در عمل جلوی رشد، تحول و پیشرفت را می‌گیرد. مبارزه با آن نیازمند خودآگاهی، یادگیری مستمر و حفظ انگیزه برای حرکت به جلو است.

معنی complacency به فارسی چی می‌شه؟ (در معنای بی‌خیالی)

کلمه‌ی «complacency» در زبان فارسی به معنای «بی‌خیالی»، «آسودگی خیال» یا «خوش‌خیالی» ترجمه می‌شود.

«Complacency» به وضعیتی ذهنی اشاره دارد که فرد در آن بدون احساس نیاز به تغییر یا بهبود، از وضعیت فعلی خود رضایت کامل دارد. این حالت اغلب با عدم توجه به خطرات یا فرصت‌های پیش رو همراه است. افراد در چنین حالتی ممکن است به دلیل احساس امنیت کاذب، نسبت به مشکلات یا چالش‌های آینده غافل شوند. به همین دلیل، این واژه اغلب بار منفی دارد و نشان‌دهنده‌ی نوعی رکود یا توقف در رشد شخصی و حرفه‌ای است.

از دید روانشناسی، «complacency» می‌تواند ناشی از رضایت بیش از حد از موفقیت‌های گذشته یا اعتماد به توانایی‌های فعلی باشد. در چنین شرایطی، فرد به جای تلاش برای پیشرفت و ارتقای مهارت‌ها، در وضع موجود آسوده می‌گیرد. این احساس راحتی موقتی ممکن است در کوتاه‌مدت آرامش‌بخش باشد، اما در بلندمدت مانع یادگیری، خلاقیت و واکنش مناسب به تغییرات و چالش‌ها می‌شود.

در محیط‌های کاری و سازمانی، «complacency» به عنوان یک خطر جدی مطرح است. وقتی تیم یا سازمانی پس از رسیدن به موفقیت‌های اولیه، احساس کند نیازی به نوآوری یا بهبود فرآیندها ندارد، ممکن است رقابت‌پذیری خود را از دست بدهد. تاریخ تجارت پر از نمونه‌هایی است که شرکت‌های موفق، به دلیل گرفتار شدن در بی‌خیالی و خوش‌خیالی نسبت به وضعیت موجود، توانایی پاسخگویی به تغییرات بازار را از دست داده‌اند و سقوط کرده‌اند.

از دیدگاه زندگی شخصی، «complacency» نیز اثرات مشابهی دارد. افرادی که در روابط عاطفی یا اهداف شخصی خود بیش از حد احساس رضایت و آرامش می‌کنند، ممکن است از مراقبت، تلاش و ارتقای کیفیت این روابط یا اهداف غافل شوند. این بی‌خیالی گاه می‌تواند منجر به فروکش کردن انگیزه‌ها، کاهش کیفیت زندگی و حتی از دست دادن فرصت‌ها شود.

«complacency» نشان‌دهنده‌ی نوعی آرامش ظاهری است که پشت آن خطرات و آسیب‌های بالقوه‌ای نهفته‌اند. مقابله با آن نیازمند خودآگاهی، ارزیابی مستمر موقعیت‌ها و حفظ انگیزه برای رشد و پیشرفت است. افراد و سازمان‌هایی که موفق هستند، همواره تلاش می‌کنند خود را از دام بی‌خیالی و آسودگی خیال دور نگه دارند و با تغییرات سازگار شوند.

ارجاع به لغت complacency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «complacency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/complacency

لغات نزدیک complacency

پیشنهاد بهبود معانی