امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Obsequious

əbˈsiːkwiəs əbˈsiːkwiəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more obsequious
  • صفت عالی:

    most obsequious

معنی و نمونه‌جمله

adjective
چاپلوس، متملق، سبزی‌پاک‌کن، فرمانبردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- an obsequious minister
- وزیر متملق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obsequious

  1. adjective groveling, submissive
    Synonyms:
    abject beggarly brownnosing complacent compliable compliant cringing crouching deferential enslaved fawning flattering ingratiating kowtowing menial obeisant oily parasitic parasitical prostrate respectful servile slavish sneaking sniveling spineless stipendiary subject submissive subordinate subservient sycophantic toadying unctuous
    Antonyms:
    arrogant assertive brazen confident presumptuous

ارجاع به لغت obsequious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obsequious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obsequious

لغات نزدیک obsequious

پیشنهاد بهبود معانی