فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cringing

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cringed
  • شکل سوم:

    cringed
  • سوم شخص مفرد:

    cringes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    به عقب‌رفته، عقب‌کشیده (به دلیل ترس و واهمه و احتیاط)
    • - He lugged his carry-on bag and computer case past cringing passengers wary of being hit.
    • - او کیف دستی و کیس رایانه‌اش را از کنار مسافرانی که با احتیاط به عقب رفته بودند، عبور داد.
    • - The cringing driver was survived after the accident.
    • - راننده‌ای که از ترس به عقب رفته بود، بعد از تصادف زنده ماند.
  • adjective
    کاملاً مطیع، نوکرمآب، فرمان‌بردار
    • - We are surrounded by cringing yes-men and sycophants.
    • - افراد چاپلوس و بله‌گوی نوکرمآب، ما را احاطه کرده‌اند.
    • - a cringing puppy
    • - توله‌سگی کاملاً مطیع
  • adjective
    خجالت‌زده
    • - I sometimes find myself cringing at things Trump says, wishing he would behave more like a typical politician.
    • - گاهی‌اوقات از چیزهایی که ترامپ می‌گوید خجالت‌زده می‌شوم و آرزو می‌کنم که او بیشتر شبیه یک سیاستمدار عادی رفتار می‌کرد.
    • - a cringing thief
    • - دزد خجالت‌زده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cringing

  1. adjective servile
    Synonyms: crouching, submissive, cowardly, obsequious

ارجاع به لغت cringing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cringing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cringing

لغات نزدیک cringing

پیشنهاد بهبود معانی