فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cringing

گذشته‌ی ساده:

cringed

شکل سوم:

cringed

سوم‌شخص مفرد:

cringes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

به عقب‌رفته، عقب‌کشیده (به دلیل ترس و واهمه و احتیاط)

He lugged his carry-on bag and computer case past cringing passengers wary of being hit.

او کیف دستی و کیس رایانه‌اش را از کنار مسافرانی که با احتیاط به عقب رفته بودند، عبور داد.

The cringing driver was survived after the accident.

راننده‌ای که از ترس به عقب رفته بود، بعد از تصادف زنده ماند.

adjective

کاملاً مطیع، نوکرمآب، فرمان‌بردار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

We are surrounded by cringing yes-men and sycophants.

افراد چاپلوس و بله‌گوی نوکرمآب، ما را احاطه کرده‌اند.

a cringing puppy

توله‌سگی کاملاً مطیع

adjective

خجالت‌زده

I sometimes find myself cringing at things Trump says, wishing he would behave more like a typical politician.

گاهی‌اوقات از چیزهایی که ترامپ می‌گوید خجالت‌زده می‌شوم و آرزو می‌کنم که او بیشتر شبیه یک سیاستمدار عادی رفتار می‌کرد.

a cringing thief

دزد خجالت‌زده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cringing

  1. adjective servile
    Synonyms:
    submissive obsequious crouching cowardly

ارجاع به لغت cringing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cringing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cringing

لغات نزدیک cringing

پیشنهاد بهبود معانی