فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Cringe

krɪndʒ krɪndʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cringed
  • شکل سوم:

    cringed
  • سوم شخص مفرد:

    cringes
  • وجه وصفی حال:

    cringing
  • شکل جمع:

    cringes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive
    خود را جمع کردن، خود را پس کشیدن، پس رفتن، کز کردن (از ترس یا سرما و غیره)
    • - The child cringed at the sight of the spider crawling across the floor.
    • - کودک با دیدن عنکبوت در حال خزیدن روی زمین خود را جمع کرد.
    • - She cringed against the wall.
    • - او کنار دیوار کز کرد.
  • verb - intransitive informal
    آب شدن (از خجالت)، خجالت کشیدن، خجالت‌زده شدن (بسیار زیاد) (که اغلب با حرکات فیزیکی بروز می‌یابد)
    • - I always cringe when I hear my own recorded voice.
    • - همیشه وقتی صدای ضبط‌شده‌ی خودم را می‌شنوم، خیلی خجالت می‌کشم.
    • - I cringed at the embarrassing video my sister shared on social media.
    • - از ویدئوی شرم‌آوری که خواهرم در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته بود، از خجالت آب شدم.
  • verb - intransitive
    خود را خوار کردن، خود را کوچک کردن، خود را حقیر کردن
    • - As a confident person, I don't feel the need to cringe in front of others.
    • - به عنوان فردی که اعتماد‌به‌نفس دارد، نیازی به خود را خوار کردن در مقابل دیگران احساس نمی‌کنم.
    • - He always cringes whenever his boss enters the room, eager to please and avoid any confrontation.
    • - هر زمان که رئیسش وارد اتاق می‌شود، او خود را کوچک می‌کند تا از هرگونه بگومگو جلوگیری کند.
  • adjective slang informal
    خجالت‌آور، چندش‌آور
    • - I can't watch that show, it's just too cringe.
    • - نمی‌تونم اون برنامه رو تماشا کنم، خیلی چندش‌آوره.
    • - I can't believe I wore that cringe outfit to the party last night.
    • - نمی‌تونم باور کنم که من اون لباس خجالت‌آور رو دیشب توی مهمونی پوشیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cringe

  1. verb flinch, recoil from danger
    Synonyms: blench, cower, crawl, crouch, dodge, draw back, duck, eat dirt, grovel, kneel, quail, quiver, shrink, shy, start, stoop, tremble, wince
    Antonyms: come forward

ارجاع به لغت cringe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cringe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cringe

لغات نزدیک cringe

پیشنهاد بهبود معانی