گذشتهی ساده:
coweredشکل سوم:
coweredسومشخص مفرد:
cowersوجه وصفی حال:
coweringاز ترس دولاشدن، چندک زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mina had cowered in her seat.
مینا روی صندلی خود کز کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cower» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cower