فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

یک روز در میان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

هر ۴۸ ساعت یک بار

فونتیک فارسی

yek rooz dar miyaan
قید

every other day, tertian

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

یک روز در میان او را می‌بینم.

I see him every other day.

پویا یک روز در میان موزاییک‌ها را زمین‌شوی می‌کشید.

Pouya mopped the mosaics every other day.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یک روز در میان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یک روز در میان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یک روز در میان

لغات نزدیک یک روز در میان

پیشنهاد بهبود معانی