فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

یک روز به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

روزی

فونتیک فارسی

yek rooz
قید

some day, one day, a day

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

یک روز پدرم مرا با کمربندش ادب کرد.

One day my father chastised me with his belt.

انجام‌شده در یک روز

done in a day

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یک روز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یک روز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یک روز

لغات نزدیک یک روز

پیشنهاد بهبود معانی